پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
نمیدانم از برف است یا از تنهایی
برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
یکی باید باشد
یکی که دستانش
آغوشش
نگاهش
احساسش
گرمابخش زندگیت باشد
یکی مثل تو
تویی که ندارمت …

زمستان از جنس تنهایی!

دنیا یک نمایشنامه است!

باشدیکی ,برف ,میگویمیکی ,میکشم ,بخود ,میکنم ,تو فکر ,سردندبه تو ,سرد سردندبه ,فکر میکنم ,میکنم آه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایران مووی آموزش طراحی لباس و الگو نمونه سوالات اکسل همراه با جواب pdf نوشته های روانشناسی بهشتی zary :) نمونه سوالات راهنمای طبیعت گردی اکوتوریسم بروزترین مطالب روز دنیا معرفی استارتاپ های جدید آونگ سریال ایرانی سر به تو